بسیاری از مردم بر اثر یک ماده بیگانه به نام “هاوا” میمیرند و “مین گه این” متوجه می شود که این تازه آغاز راه است. با زمان محدود باقی مانده، “ای آن” دروازه زمان را باز می کند و با “مو روک”، “تندر” و دو جاودانه به زمان حال باز می گردد. آنها باید با بیگانگان بجنگند، از انفجار “هاوا” جلوگیری کنند و مردم را نجات دهند، اما ...

فیلم داستان "چی هو" مردی جوان که به عنوان محقق در یک شیرینی پزی کار می کند، اما زندگی او بعد از ملاقات با "ایل یونگ" تغییر و اتفاقات شیرینی را تجربه می کند و ...

گو سان یونگ دانشجویی است که تسخیر شده است. او با یک جن گیر به نام یوم هائه سانگ ملاقات می کند که می تواند شیاطین را ببیند. آنها تصمیم می گیرند با ارواح خبیثه ای که مسئول مرگ چندین نفر هستند مقابله کنند و ...

گروهی از افراد که برای مزایده اعضای بدن در یک مسافرخانه جمع شده اند، پس از یک زلزله داخل ساختمان گیر می افتند. آنها باید برای بقا و زنده ماندن تلاش کنند و ...

ایم چول ریونگ، افسر ویژه تحقیق برای یک ماموریت جدید به کره جنوبی فرستاده شده است. هدف او جانگ میونگ جون رهبر سازمان جنایتکار کره شمالی است. او با کارآگاه کانگ جین تائه، کارآگاه کره جنوبی همکاری می کند تا جنایتکاران بدنام را دستگیر کند و …

"جی سونگ" کلاهبرداری باهوش است که کارش فریب دادنِ افرادی مثل خودش است. او برای رسیدن به "جانگ دو چیل" نقشه‌ای می‌کشد. دادستان "هی سو" ابتدا او و سپس کلاهبرداران دیگر "سوک دونگ"، "چون جا" و رئیس "کیم" را استخدام میکند و آنها "سونگ گون" مردی که دست راست"جانگ دو چیل" است را بعنوان طعمه خود انتخاب میکنند و ....

داستان فیلم در سال 2092 و درباره خدمه یک کشتی فضایی است. وقتی آنها یک ربات انسان نما به نام دوروتی را کشف می کنند که به عنوان سلاحی برای کشتار جمعی شناخته می شود، درگیر یک معامله تجاری خطرناک می شوند و ...

"چو نام بونگ" 75 ساله و "لی مه جا" 71 ساله، زوجی هستند که مبتلا به زوال عقل هستند. پس از 45 سال ازدواج، آنها حتی قادر به یادآوری روزهای خوبی که با یکدیگر داشتند هم نیستند. با این حال ، هرچه خاطراتشان روز به روز محو می شود ، رویاها و عاشقانه های فراموش شده شان، دوباره زنده می شود و …

جانگ سه چول (کیم ره وون) رئیس یک باند است. او در 3 سال گذشته عاشق کانگ سو هیون بوده است، هرچند او به طور مداوم ردش می کند و سعی می كند او را دور كند. کانگ هیون پس از بارها تلاش برای پس زدنش، بالاخره به جانگ میگوید که نمیتواند با او باشد و میخواهد بانوی اول کره شود…

داستان سریال در مورد یک شاهزاده است که برای برسی شیوع یک بیماری ، به یک ماموریت انتحاری فرستاده می شود و...

"پارک می جونگ" یک کارگردان تازه کار است که در 8 سال گذشته مشغول ساختن یک فیلم ترسناک بوده. یک روز او در مورد یک فیلم ممنوعه می شنود و پیگیر این موضوع می شود تا اینکه "جه هیون"، کارگردان فیلم رو پیدا میکنه. "جه هیون" به او هشدار می دهد که بیخیال این فیلم شود اما "می جونگ" توجهی نمی کند و این موضوع او را به سمت موارد عجیب و ترسناک می کشاند …

پاستور پارک در تلاش هست تا راز گروهی مشکوک به نام دیرمانت را افشاء کند. به همین منظور او استخدام می‌شود تا درباره‌ی این گروه تحقیق کند. اما در همین حال فرمانده‌ی پلیس یک پرونده‌ی قتل مرموز را بررسی می‌کند که مضنون اصلی عضوی از گروه دیر مانت است و…

داستان فیلم درباره‌ی سردسته یک باند بزرگ به نام "جانگ سه" می‌باشد. او سالها ست عاشق یک دختر است و سعی دارد با او ازدواج کند. اما "کانگ هیون" مخالف ازدواج با او می باشد چرا که قصد دارد بانوی اول کره شود. این موضوع باعث شده تا او عصبانی باشد و ....

گروهی از کارآگاهان باتجربه برای سرنگون کردن گروهی خلافکار تصمیم می‎گیرند عملیات مخفی خود را از طریق تاسیس یک رستوران پیش ببرند. اما هنگامی که رستوارن آنها معروف می‎شود ، شرایط فرق می‎کند و…

تقابلی سخت و دشوار بین یک کارآگاه جسور به نام کیم هیونگ مین و قاتلی مرموز که به قتل چند نفر اعتراف کرده است، ایجاد می‌‎شود و…

این فیلم بر اساس حوادث واقعی که در سال 2007 اتفاق افتاد (حادثه هکساپا) ساخته شده است. داستان درباره یک جنگ خیابانی است که بین باند محلی که گریبونگ دونگ را در ناحیه گورو، سئول در اختیار دارد رخ میدهد و…

سوئک-هو و یه-جین دو دوست قدیمی هستند که اکنون با هم ازدواج کرده اند. این دو تعدادی از دوستان نزدیک خود را برای یک مهمانی شام دعوت می کنند. آن ها در طول مهمانی تصمیم می گیرند که یک بازی متفاوت انجام دهند: هر کدام از آن ها باید تماس ها و پیام های دریافتی خود را با دیگران به اشتراک بگذارد. در ابتدا این بازی بسیار آسان به نظر می رسید اما هنگامی که رازهای مخفی بین آن ها آشکار می شود، همه چیز تغییر می کند و آن ها احساس می کنند که با هم غریبه هستند…

فیلم داستان مردی است که در حال بازگشت به خانه بود، اما از شانس بد تونلی که در آن رانندگی میکرد ریزش کرده و او زیر آوار گیر میکند...